روتین روزانه یک یک مامان کارآفرین، لارا اسپان مدیرعامل شرکت مشاغل مجازی (فریلنسری)
بزرگترین خوشحالی من و چیزی که مایه غرورم در زندگی است نقش من به عنوان یک مادر و در کنار آن کارآفرینی است، یک مامان کارآفرین! زمانی که کسب و کارم را در خانه آغاز کردم سه فرزند زیر پنج سال داشتم. از زمانی که به عنوان هم بنیان گذار یک استارتاپ را شروع کردم 13سال می گذرد و این دو جنبه از زندگی من همچنان در هم تنیده شده اند. هم اکنون من مادر سه نوجوان هستم که در مورد آینده شغلیشان فکر می کنند و شرکتی که به همراه برادرم کاملا به صورت دورکار اداره می شود و پررونق است.
ساختن یک روتین روزانه به مامان های کارآفرین کمک می کند تا بین وظایف مادرانه و رسیدن به اهداف کسب و کار تعادل ایجاد کنند. سازماندهی و مدیریت زمان در زندگی شخصی و کاری که هر دو زیر سقف یک خانه انجام می شوند، برای ایجاد احساس رضایت و بهره وری من هم به عنوان مادر و هم به عنوان یک مدیر ضروری است. از گذراندن وقت باکیفیت با فرزندانم گرفته تا تصمیم گیری های عملیاتی برای کسب و کار کوچکم، هر روزم را به عنوان یک مامان کارآفرین برنامه ریزی می کنم.
5:30 صبح بیدار شدن
بیدار شدن در ساعت 5:30 صبح به من زمان کافی می دهد تا روز را بدون عجله و با شرایط خودم شروع کنم. البته، روزهایی وجود دارد که حتی پرشورترین فرد سحرخیز نیز خواب شبانه ضعیفی دارد یا قبل از پرداختن به روز نیاز به یک لحظه استراحت اضافی دارد. وقتی آن صبحها فرا میرسد، و وقتی زنگ هشدار به صدا در میآید و احساس خستگی خاصی میکنم، به خودم اجازه میدهم یک چرت (و فقط یک چرت) چند دقیقه بیشتر بخوابم.
5:45 صبح قهوه و مطالعه
بعد از بیدار شدن از خواب و شست و شوی صورتم، نوبت قهوه است! درست قبل از ساعت شش، قهوه دم کردم و 20 تا 30 دقیقه مطالعه کردم. بسته به آنچه برای آن روز برنامه ریزی کرده ام، موضوع مطالعه ام می تواند کتاب یا مجله خوبی حول ارزش های مهم زندگیم مانند تمرکز حواس، ساده زیستی و... باشد، گاهی ممکن است برخی موضوعات مرتبط با کارم باشد تا برای جلسه یا یک کار فوری آماده ام کند. با این حال، مطالعه مربوط به کار، چیزی است که سعی می کنم اول صبح از آن اجتناب کنم. اگر روز را با یک تمرین مغزی، مانند مطالعه، که متمرکز بر کار نباشد، شروع کنم، برای کار انگیزه بیشتری دارم.
6:15 گفتگو و مدیتیشن
وقتی بعد از نوشیدن قهوه و مطالعه سطح انرژی ام به میزان مناسبی رسید، با همسرم وقت می گذرانم. گفتگوی اول صبح ما برای اشتراک گذاری نظرات، گوش دادن به همدیگر و ارتباط به عنوان یک زوج قبل از شروع روز در نقش یک والد و مدیر بسیار ایده آل است.بعد از پایان صحبت هایمان وقت آن است که افکار و انرژیم را برای آن روز متمرکز کنم. گپ زدن با همسرم من را آماده می کند تا با دیگران از جمله فرزندانم و کارکنان دورکارم ارتباط برقرار کنم، مدیتیشن نیز کمک می کند تا قفل خودآگاهی من باز شود و افکارم و مشغله های ذهنی ام کانالیزه گردد . گفتگو و مدیتیشن در حفظ کارایی من به عنوان مامان کارآفرین ضروری است.
7 صبح- پیاده روی
فعالیت بدنی صبح زود در برنامه روزانه من ضروری است زیرا هوشیاریم را افزایش می دهد، خلق و خویم را بهبود میدهد و به من انگیزه می دهد تا در طول روز انتخاب های درستی داشته باشم. پیاده روی سریع انتخاب مورد علاقه من برای ورزش در صبح است که همزمان میتوانم از فضای باز نیز لذت ببرم.
7:30 صبح- آمادگی کامل برای انجام وظایف روزانه
هنگامی که از پیاده روی انرژی گرفتم، میتوانم یکی از جنبههای ضروری برنامه مامان کارآفرینی خود را تکمیل کنم: کارهای شروع روز، کارهای روتین و روزانه ای است که باید آن ها را انجام دهم. این کارهای روتین به من کمک می کنند تا روزم را با چند تیک مثبت در برنامه ام آغاز نمایم. من علاوه بر رعایت بهداشت شخصی و آماده کردن خودم هر روز صبح، سه کار در جهت رفع بی نظمی را بدون شکست انجام میدهم – حتی اگر با چند دقیقه تاخیر روز کاریام را شروع کنم:
+ تمیز کردن آشپزخانه شامل تمیزی روی کابینت ها و شستشوی ظروف
+تمیز کردن تخت
+ریختن لباس های کثیف در ماشین لباسشویی
9 صبح- شروع کار
از ساعت 9 صبح با کارمندان و پیمانکارانی که در نواحی مختلف زمانی پراکنده اند کار میکنم. وقتی آنلاین می شوم همیشه ایمیل ها و اعلان های همکاران دورکارم و اپلیکیشن های بهره وری را بررسی می کنم. وقتی من کارم را شروع می کنم، کارمندان نواحی شرقی و مرکزی منطقه زمانی چندین ساعت است که کار خود را شروع کرده اند. من دو ساعت در روز صرف پاسخگویی به پیام های با درجه اولویت بالا می کنم و مراقبم تا هر کار ویژه ای که نیازمند اقدام سریع است مانند تصمیمات یا ورودی هایی که مورد نیاز سایر کارمندان برای پیشرفت پروژه است را انجام دهم.
11صبح- خوردن صبحانه
من اولین وعده غذایی را در روز ساعت 11 صبح به صورت برانچ می خورم. (برانچ از ترکیب دو کلمه Breakfast و Lunch ایجاد شده است و همان طور که از معنی این دو کلمه پیداست به ترکیب صبحانه و ناهار گفته میشود. در واقع برانچ صبحانهای است که دیرتر از ساعت معمول و معمولا در حجم بیشتر بین ۱۰ صبح تا ۲ بعدازظهر خورده میشود). وقتی روزم را با معده ای پر شروع نمی کنم احساس بهره وری بیشتر و تنبلی کمتری می کنم. روزه متناوب، در واقع من تنها از ساعت 11 صبح تا 7 شب می خورم که هم برای متابولیسم بدنم و هم برای کارم بهترین راهکار بوده است.
11:30 صبح- پیاده روی دوم
بعد از انجام کارهای بخش روز و خوردن برانچ، به یک پیاده روی کوتاه می روم. برنامه ریزی دوره های متناوبی از فعالیت های فیزیکی در طی روز، برخی تاثیرات ناشی از بی تحرکی مشاغل دفتر در خانه را کاهش می دهد.
ظهر- شروع یک بخش کاری متمرکز
برای بقیه بعد از ظهر ، تا حدود ساعت 4 یا 4:30. من تمام توجهم را به کارم می دهم. این ساعت و این بخش یک بلوک از زمان انعطاف پذیر است که با هرگونه نیاز کسب و کارم در ارتباط با نقش من به عنوان مدیرعامل، از جمله کنفرانس ویدیویی با مدیران بخش ها، پاسخ دادن به سوالات مطبوعاتی، میزبانی وبینارها ، انجام قرار ملاقات ها و انجام کارهای متمرکز ، سازگار می شود. هر کدام از این کارها بسته به ماهیتشان در زمان متفاوتی تمام می شوند اما همگی در ساعت 4:30 عصر حتما به پایان می رسند. ساعت ها برای حرفه ای ها ارزشمندند، این یک قاعده است و من از آن پیروی میکنم مگر اینکه گزینه دیگری در دسترس نداشته باشم.
4:30 عصر- لذت بردن از وقت آزاد
دادن 30 تا 60 دقیقه وقت آزاد در طول روز به خودم، یک دوره لطف برای لحظات غیر منتظره زندگی است. این موقع زمانی برای فکر کردن به خط مشی کارم و یا در صورت لزوم ادامه دادن روزی کاری ام و یا زمانی برای حفظ بهره وری و استراحت ذهنم است.
5 عصر- کمی هوای تازه
اگر چه من از راه دور کار می کنم و از یک برنامه انعطاف پذیر لذت می برم اما مانند یک کار در محیط سنتی ساعت 5 کامپبوترم را خاموش می کنم و اصطلاحا کرکره را پایین می دهم. برای نشان دادن پایان روز کاری به بیرون می روم و قدم می زنم. این تغییر مناظر به من کمک می کند تا از وضعیت کاری به شخصی تغییر وضعیت دهم.
5:30 عصر- کارهای شبانه و شام
من هر شب چند ساعت را به کارهای خانگی مانند تمیز کردن و پخت و پز شام اختصاص می دهم. با رعایت سبک زندگی مینیمالیستی خود ، دوست دارم وعده های غذایی سالم تهیه کنم که 45 دقیقه یا کمتر برای پخت و پز طول می کشد.
7:30 شب- ورزش
ورزش بعد از شام یک استراتژی است که من اجرایش می کنم زیرا می دانم به من کمک می کند تا بهتر بخوابم. چیزی به سادگی بازی کردن با فرزندانم یا رفتن به یک پیاده روی خانوادگی، انرژی باقیمانده من را می سوزاند و کمک می کند تا قبل از پایان روز از آن رها شوم.
9 شب- برنامه ریزی برای فردا
همانطور که روز به پایان می رسد، من متوجه شده ام که داشتن 30دقیقه زمان آرام برای خودم و فکر کردن به کارهای فردا برایم مفید است. این زمان برنامه ریزی ممکن است رسمی یا غیررسمی باشد. بعضی اوقات تصمیم می گیرم برنامه های تقویم و مدیریت پروژه خود را به روز کنم و اطمینان حاصل کنم که کارها در دستگاه های من همگام سازی شده است. در موارد دیگر ، ممکن است یادداشت ها را در یک دفترچه یا یک تکه کاغذ روی میزکارم قرار دهم تا بتوانم صبح به روزرسانی های رسمی را انجام دهم. در هر صورت ، طوفان مغزی شبانه به رفع دغدغه های ذهنم و آماده شدنش برای خواب کمک می کند و احتمال اینکه در رختخواب نگران فراموش کردن یک قرار ملاقات مهم ، رویداد آینده یا جزئیات ملاقات باشم را کم می کند.
9:30 شب- گپ زدن با بچه ها
من نمی خواهم کار آخرین چیزی باشد که قبل از خواب با آن درگیر بوده ام، بنابراین بعد از زمان برنامه ریزی، بچه هایم را تشویق می کنم تا در مورد هر موضوعی که برای آنها مهم است باهم صحبت کنیم. با سه نوجوان در خانه که معمولاً تا ساعت 9:30 شب طول می کشد.
10 شب – خواب
من طبق برنامه ام، هر شب حدود هفت ساعت و نیم می خوابم. این در توصیه های عموماً پذیرفته شده هفت تا نه ساعت خواب برای بزرگسالان قرار می گیرد و انرژی مورد نیاز من را هر روز صبح به من می دهد تا با روزم مشتاقانه روبرو شوم و با این رویکرد موفقیت را جذب کنم.